سفرنامه
روز دوشنبه بعد از صرف نهار به سمت تهران حركت كرديم. كيانا هميشه فاصله ساري تا تهران رو تو ماشين ميخوابيد ولي اينبار چشم رويهم نذاشت و منتظر بود زودتر برسيم. قبل از رسيدن يه كيك گرفتيم تا شب ولادت حضرت علي و روز پدر رو به اتفاق بابايي جشن بگيريم. روز سه شنبه هم عصرونه حاضر كرديم و رفتيم زمين كرج. قبلا هميشه اينجا يه جوي آب روان بود ولي اينبار از آب خبري نبود ولي مناظر چشم نواز و زيبا... در ادامه مطلب همراه ما باشيد آتيشي به پا كرديم و از بلالها رونمايي شد كلي بابت اين بلالها خنديديم اين بازي رو هم كه باقيمانده اسباب بازيهاي عموآرمان بود رو از زير رختخوابها كشيدي بيرون و آورديش اينجا تا بازي ...
نویسنده :
مامی کیانا
12:09